صفحه 2 از 2 12
نمایش نتایج: از 51 به 59 از 59

موضوع: چگونه والدینمو بخاطر اشتباه خیلی بزرگی که مرتکب شدن ببخشم

23376
  1. بالا | پست 51


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونه والدینمو بخاطر اشتباه خیلی بزرگی که مرتکب شدن ببخشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    لازم دیدم برای این پستم یه مطلبو اضافه کنم.

    شاید این فکر بوجود بیاد که اجازه اشتباه دادن به افراد و مخصوصاً به فرزندان، دارای ریسک و خطر هست و ممکنه اشتباهات جبران ناپذیری بوجود بیاد.

    جواب اینه زندگی همینه و همه چیزش اول اشتباهاته و ریسک داره، همون حرف زدن و راه رفتن انسان مگه از اول بدون اشتباه بوده؟
    برا یادگیری حرف زدن و راه رفتن کلی اشتباه انجام دادیم، اما الان چون یاد گرفتیم و به تکامل رسوندیمش اون اشتباهات و تجربه ها رو فراموش کردیم.
    اگه یکی نمیذاشت اشتباه کنیم مگه میتونستیم حرف زدن یا راه رفتن یاد بگیریم؟
    همه میدونیم یه بچه تا بیاد راه رفتنو یاد بگیره کلی زمین میخوره اما هیچکس بهش نمیگه دیگه راه نرو.

    پدر و مادری که اصرار دارن جای فرزندشون تصمیم بگیرن تا اشتباه نکنه، حالا به هر دلیل در تربیت فرزندشون کوتاهی کردن و برای همینه به فرزندشون اعتماد ندارن.
    وگرنه پدر و مادری که از اول فرزندشون رو اصولی تربیت کنن و اجازه بدن بچه مناسب سنش با ریسکها و اشتباهات کلنجار بره، وقتی بچه بزرگ شد میدونن فرزندشون اونقدر تجربه کسب کرده که عاقلانه تصمیم بگیره.

    مثلاً پدر و مادری که برا بچشون در 4 - 5 سالگی دوچرخه نمیخرن چون میترسن زمین بخوره زخمی بشه، بعد همینا وقتی بچه بزرگ شد اجازه نمیدن رانندگی کنه چون میترسن تصادف کنه یعنی همیشه خودشون تصمیم گیرنده هستن که این درست نیست.
    در مقابل پدر و مادری که دوچرخه رو برای بچشون میخرن و اجازه میدن با خطراتش مواجه بشه و خودش بفهمه سرعت زیاد بلا سرش میاره، درسته ممکنه بچه بیفته دست و پاش بشکنه اما این یه درسی براش میشه که در بزرگسالی با احتیاط رانندگی کنه و پدر و مادرشم بهش اعتماد و باور دارن.
    ( یه دختر بچه ای در پیاده رو دوچرخه سواری میکرد، با دوچرخش میومد به طرفم جوری که فکر میکردم الانه بزنه به من اما میدیم از نیم متری فرمونو چرخوند و قشنگ پیچید رفت و دیدم واقعاً مهارت داره و میدونه چکار میکنه. حالا اگه اون دوچرخه رو نداشت به اون مهارت میرسید؟ البته شاید قبلاً چند بار زمین خورده باشه اما مهم الان هست و مهارتی که کسب شده )

    وظیفه پدر و مادر یاد دادن ماهیگیری به فرزندشونه از همون زمان بچگیش، نه ماهی دادن به فرزند حتی در زمان بزرگسالیش و به اجبار.
    محتوای حرفتون کاملا درسته.
    پدر و مادر باید فرصت آزمون و خطا به فرزندشون بدن تا بتونه به رشد و تعالی برسه.

    ولی حرفای من در مورد بخشش و انتقام بود، عذر میخوام منظورتون از نقل قول رو دقیق متوجه نشدم !

  2. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چگونه والدینمو بخاطر اشتباه خیلی بزرگی که مرتکب شدن ببخشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHERVIN"66 نمایش پست ها
    بازهم بابت همراهی تمامی دوستان و نظرات تک تک دوستان ازشون سپاسگذارم
    من که رفتم و دیگه این تاپیک برام مهم نیست دیگه
    اما مرده و حرفش
    بخدا حاضرم هرکس میخواد منو ببینه اصلا به رفتن من فکر نکنه و هرموقع هرجا دوست داشت بگه تک و تنها میرم به جون همون بابام که جون و عمرمه هنوزم
    https://forum.moshaver.co/f122/%D8%B...A%D9%87-22311/

    داستان آراد شبیه داستان شماست

    آراد عزیز بعد از اولین تاپیکش، ما رو ترک نکرد! و ما رو در جریان کاراش قرار میداد! و ما هم سعی میکردیم کمکش کنیم!
    تا آخرین خبری که ازش داشتیم اینکه دختر‌دار شده کنار همسر و رویای نازنینش!
    از صمیم قلبم برای شما آرزوی خوشبختی و شادی میکنم! نمیدونم چطور...فقط دعا میکنم خداوند به بهترین شکل ممکن قلب شما رو خوشحال کنه!
    ما خوشحال میشیم از حال شما باخبر باشیم!
    اگه ناراحت بودید با ما صحبت کنید، حداقلش میتونیم کمی درد دل کنیم!
    و اینکه بهمون بگید حال اون خانم محترم چطوره، تونستن پیداش کنن یا نه؟!؟!
    سرنوشت آدمای اینجا برای همدیگه مهمه!
    اگرم دوست نداشتید که ما بازم کلی دعا و انرژی مثبت براتون میفرستیم...

  4. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : چگونه والدینمو بخاطر اشتباه خیلی بزرگی که مرتکب شدن ببخشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    روشمون مشابهه اما نگاه و تعریف من و شما نسبت به این موضوع متفاوته.
    شما به طور پیش فرض با انجام انتقام نسبت به کسی که رفتار اشتباهی داره جلو میرید.
    حتی بی محلی رو به هدف انتقام انجام میدید، پشت هر رفتاری نسبت به اون شخص مقصود انتقام جویانه دارید.
    اما من مثلا همین بی محلی رو به هدف انتقام که همون کیفر دادن یا تلافی کردن اون شخص هست،انجام نمیدم.

    هدفم دوری از اون شخص و آرامشیه که لایق خودم میدونم نه اینکه به خاطر تنبیه یا انتقام انجامش بدم!

    ما وقتی کسی رو تنبیه میکنیم درواقع داریم براش وقت میزاریم، توجه صرفش میکنیم تا به اشتباهش پی ببره،

    اما گاهی اوقات من حتی لزومی نمیبینم توجه و انرژیمو برای اون شخص استفاده کنم، چون اونو لایق نمیدونم.
    ترجیح میدم با فاصله گرفتن و هدر ندادن انرژیم مسیر خودمو برم.

    این حرفتون هم درسته که پدر و مادر باید متوجه اشتباهشون بشن تا حتی ناخواسته باعث نابودی زندگی فرزندشون نشن.

    اما در مورد پدر و مادر به دلیل همون تک بودن و عزیز و محترم بودنشون که قبلا هم عرض کردم شخصا به هیچ وجه اصطلاح و عمل تنبیه یا انتقام رو در موردشون صحیح نمیدونم.
    تذکر و توجه به اشتباهشون بهترین رفتار هست از نظر من.

    البته من جای استارتر نیستم و نمیتونم شرایط ایشونو قضاوت کنم،
    مواردی که توضیح دادم طبق نظر و تجربه شخصی خودم هست.
    رامونا جان
    درسته دقیقا روشهامون مشابه اما نگاهها و تعاریفمون متفاوته

    البته اکثر مواقع تنبیه و انتقام ،وقت و انرژی انچنانی از ادم نمیگیره و اگه همه مردم حاضر بودن این مختصر وقت و انرژی رو صرف کنن خیلیها خیلی اشتباهاتشونو مرتکب نمیشدن و جامعه سالمتر و قابل تحملتر میشد

    درخصوص ارامش مورد اشاره شما اونجور که من دیدم مروجین شعار بخشش بجای انتقام معمولا همین جمله رو میگن:
    ادم خطاکار رو ببخش بخاطر ارامشی که خودت لایقش هستی!!

    یعنی همون شعار بخشش رو ریفر میدن به خود شخص
    یعنی که مثلا بخاطر خودت ببخش!

    پدرمادر تک هستن عزیز و محترم هستن هیچ شکی نیس
    اما همه اینا تا وقتیه که به حق انتخابها و الگوها و دیدگاههای فرزندانشون احترام بزارن
    اگه غیر ازین باشه اونوقت دیگه شرایط فرق میکنه
    و متاسفانه عزت و احترام همچی پدر مادرایی خدشه دار میشه
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  6. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 54


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : چگونه والدینمو بخاطر اشتباه خیلی بزرگی که مرتکب شدن ببخشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    محتوای حرفتون کاملا درسته.
    پدر و مادر باید فرصت آزمون و خطا به فرزندشون بدن تا بتونه به رشد و تعالی برسه.

    ولی حرفای من در مورد بخشش و انتقام بود، عذر میخوام منظورتون از نقل قول رو دقیق متوجه نشدم !
    ممنون که حرفمو تایید کردید.

    ببخشید در نقل قول دچار اشتباه شده بودم میخواستم پست قبلی خودمو نقل قول کنم و در ادامش اون پست جدیدو ارسال کنم.

  8. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 55

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    Post پاسخ : چگونه والدینمو بخاطر اشتباه خیلی بزرگی که مرتکب شدن ببخشم

    از صمیم قلبم برای شما آرزوی خوشبختی و شادی میکنم! نمیدونم چطور...فقط دعا میکنم خداوند به بهترین شکل ممکن قلب شما رو خوشحال کنه!
    ما خوشحال میشیم از حال شما باخبر باشیم!
    اگه ناراحت بودید با ما صحبت کنید، حداقلش میتونیم کمی درد دل کنیم!
    و اینکه بهمون بگید حال اون خانم محترم چطوره، تونستن پیداش کنن یا نه؟!؟!
    سرنوشت آدمای اینجا برای همدیگه مهمه!
    اگرم دوست نداشتید که ما بازم کلی دعا و انرژی مثبت براتون میفرستیم


    سلام آبجی خودم . کجا ترکتون کردم . من تازه توی جمع خواهردار شدم و همیشه داداشی'وار پشتشم در حد توان
    الان فرودگاه امام هستم و انشالاه با تاخیرهایی که همیشه شاهدش بودیم همگی " فکر کنم تا ساعت 4 دیگه نهایتا پروازمون بلند بشه و مقصدم شهر بدروم ترکیه'است
    با مادرم صحبت کردم و کلی حال کردیم تلفنیولی نگفتم کجا میخوام برم . هرچی گفت گفتم زیر آسمون خدا روی کره خاکی
    چهارشنبه هم از ترکیه خارج میشم و حالا کجا برم خدا میدونه
    خوب بفرما خواهری اینم از جزییات سفر
    ولی آخرش قول میدم اونجوری که اون دوستمون رو شاهد بودی برای من اتفاق نیوفته چون من دیگه به خودم قول دادم عاشقی تا قیام قیامت تعطیله و کسی هم که نخواد عاشق باشه دنبال سوژه یا کیس جدید نیست که در درجه اول خوشایندش باشه و اینچوریه که اگر 60 سالگی هم فوت کنی روی سنگ قبرت میزنن ناکام
    منم یکی از ناکامهای این زمین باشم گناهی نکردم که دیگه عاشق نمیشم
    درضمن اتفاقا صبح زنگ زدم افسر پرونده پیگیری گم شدن محدثه اما متاسفانه هنوز پیدا نشده و هیچ اثری هم ازش پیدا نکردن که حداقل بتونن بگن کدوم شهر رفته . آخرین با توی اتوبان تهران به کرج گوشیش آنتن داده و لی بعدش دیگه معلوم نیست چه اتفاقی افتاده و کجا رفته خیلی مجهول شده برای همه . اما بخدا بدون شک فقط یکجا میتونه رفته باشه که خیلی خیلی خاطره باهم داریم توش . مخصوصا توی کلبه عشق وسط حیاطش و چای آتیشی خوردنهای دم غروب و رویا پردازی زندگی آینده
    خیلی ممنون از همتون و دعای خیرتون منم بهترینهارو برای خودتون و عشقتون میخوام و امیدوارم توام هرچه زودتر عروس بشی و من به قول خودم عمل کنم
    فعلا بای تا فردا فکر کنم ساعت 2/3 از خواب بیدار شدم گزارش میدم بهت خواهر گلم
    فعلا یا حق تا فردا
    البته اگر توی سالن ترانسفر حوصلم سر رفت شاید در حد یه نظر دادن بیام .
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  10. کاربران زیر از SHERVIN"66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 56


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونه والدینمو بخاطر اشتباه خیلی بزرگی که مرتکب شدن ببخشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHERVIN"66 نمایش پست ها
    از صمیم قلبم برای شما آرزوی خوشبختی و شادی میکنم! نمیدونم چطور...فقط دعا میکنم خداوند به بهترین شکل ممکن قلب شما رو خوشحال کنه!
    ما خوشحال میشیم از حال شما باخبر باشیم!
    اگه ناراحت بودید با ما صحبت کنید، حداقلش میتونیم کمی درد دل کنیم!
    و اینکه بهمون بگید حال اون خانم محترم چطوره، تونستن پیداش کنن یا نه؟!؟!
    سرنوشت آدمای اینجا برای همدیگه مهمه!
    اگرم دوست نداشتید که ما بازم کلی دعا و انرژی مثبت براتون میفرستیم


    سلام آبجی خودم . کجا ترکتون کردم . من تازه توی جمع خواهردار شدم و همیشه داداشی'وار پشتشم در حد توان
    الان فرودگاه امام هستم و انشالاه با تاخیرهایی که همیشه شاهدش بودیم همگی " فکر کنم تا ساعت 4 دیگه نهایتا پروازمون بلند بشه و مقصدم شهر بدروم ترکیه'است
    با مادرم صحبت کردم و کلی حال کردیم تلفنیولی نگفتم کجا میخوام برم . هرچی گفت گفتم زیر آسمون خدا روی کره خاکی
    چهارشنبه هم از ترکیه خارج میشم و حالا کجا برم خدا میدونه
    خوب بفرما خواهری اینم از جزییات سفر
    ولی آخرش قول میدم اونجوری که اون دوستمون رو شاهد بودی برای من اتفاق نیوفته چون من دیگه به خودم قول دادم عاشقی تا قیام قیامت تعطیله و کسی هم که نخواد عاشق باشه دنبال سوژه یا کیس جدید نیست که در درجه اول خوشایندش باشه و اینچوریه که اگر 60 سالگی هم فوت کنی روی سنگ قبرت میزنن ناکام
    منم یکی از ناکامهای این زمین باشم گناهی نکردم که دیگه عاشق نمیشم
    درضمن اتفاقا صبح زنگ زدم افسر پرونده پیگیری گم شدن محدثه اما متاسفانه هنوز پیدا نشده و هیچ اثری هم ازش پیدا نکردن که حداقل بتونن بگن کدوم شهر رفته . آخرین با توی اتوبان تهران به کرج گوشیش آنتن داده و لی بعدش دیگه معلوم نیست چه اتفاقی افتاده و کجا رفته خیلی مجهول شده برای همه . اما بخدا بدون شک فقط یکجا میتونه رفته باشه که خیلی خیلی خاطره باهم داریم توش . مخصوصا توی کلبه عشق وسط حیاطش و چای آتیشی خوردنهای دم غروب و رویا پردازی زندگی آینده
    خیلی ممنون از همتون و دعای خیرتون منم بهترینهارو برای خودتون و عشقتون میخوام و امیدوارم توام هرچه زودتر عروس بشی و من به قول خودم عمل کنم
    فعلا بای تا فردا فکر کنم ساعت 2/3 از خواب بیدار شدم گزارش میدم بهت خواهر گلم
    فعلا یا حق تا فردا
    البته اگر توی سالن ترانسفر حوصلم سر رفت شاید در حد یه نظر دادن بیام .
    هر جا که هستین خدا پشت و پناهتون باشه.

    کی خبر داره از آینده و سرنوشتی که قراره واسش رقم بخوره!
    زندگی گاهی جوری آدمو شوکه میکنه که حتی تصورشم نمیکردی.
    مثل همین 12 سالی که شبانه روزش به عشق گذشت و الان اینطور ! واقعا کی فکرشو میکرد!!!

    از این به بعدم هر آن ممکنه جور دیگه ای شوکه بشین و سرنوشت شما رو در مسیر جدیدی که حتی خواست شما نیست قرار بده!

    اما الان بیشتر از هر چیزی شما به زمان احتیاج دارین .

    زمان که بگذره و کمی اندوهتون فروکش کنه شاید بهتر بپذیرید که زندگی با همه شیرینی و تلخیاش با همه پستی بلندیاش بازم ادامه داره...

  12. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 57

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چگونه والدینمو بخاطر اشتباه خیلی بزرگی که مرتکب شدن ببخشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHERVIN"66 نمایش پست ها
    از صمیم قلبم برای شما آرزوی خوشبختی و شادی میکنم! نمیدونم چطور...فقط دعا میکنم خداوند به بهترین شکل ممکن قلب شما رو خوشحال کنه!
    ما ن بیام .
    با آرزوی سلامتی، در پناه خدا باشید
    در مورد دوستمون هم بگم که، ایشون عاشق کس دیگه‌ای نشدن! با اصرار و پافشاری که داشتن تونستن خانوادشون رو راضی کنن با عشقشون ازدواج کنن!

    منم چند وقت دیگه عروسیمه
    نه با کسی که عاشقش بودم
    با کسی که عاشقم شد و عاشقم کرد و تازه فهمیدم معنی عشق با اونچیزی که فکر میکردم چقدر متفاوته!

    متاسفانه پیه عشق به تن منم خورده

    اما زندگی جریان داره

  14. بالا | پست 58

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : چگونه والدینمو بخاطر اشتباه خیلی بزرگی که مرتکب شدن ببخشم

    سلام به دوستان
    امیدوارم حال همگی خوب باشه
    رامونا خانم ممنون از همدلی و دعای خیرتون و متقابلا امیدوارم زندگیتون به شکلی که توی ذهنتون رویایی تجسم میکنید توی واقعیت از نزدیک شاهدش باشید به نحو احسن لذت ببرید
    دیگه اینم تقدیر من بوده دیگه چه میشه کرد . بالاخره منم باید استارت زندگیرو میزدم حالا متاهل نشدم اما به خودم که میتونم متعهد بشم یه زندگی خوب و ساکت و آروم بدون خاطرات و گذشترو بسازم برای خودم
    از دیشب ک اومدم همش به خودم میگم من از الان متولد شدم و فکر میکنم باید از نو شروع کنم به رشد و ارتباط با دنیای اطراف و مطمعن هستم زندگی اصلا هیچ موقع کاملا بر وفق مراد من نیست و به قول شما پستی و بلندی داره و من دوباره در این پروسه تا بخوام به عشق برسم و عاشق بشم دیگه خیلی دیر شده و از من گذشته بخوام لب پیری دیگه اعصابشو ندارم دوباره زخمهای دلمو بازکنم و برم توی مقایسه که محدثه اینجوری بود و این نیست یا این سبک حرفهاو افکار
    از قدیم گفتم عشق اول و منم دوست دارم با عشق اولم زندگی کنم هرچند که پیشم نیست اما بخدا دارم لحظه به لحظه باهاش زندگی میکنم و صحبت میکنم و رضایت کامل هم دارم
    شاید خیلی از دوستان بگن این روانیه آخه مگه میشه " بله دوستان برای من میشه و در حال حاضر کنارم دارمش و باهم زندگی میکنیم
    یا حق . دست خدا رو شونهای تک تک دوستان
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  15. کاربران زیر از SHERVIN"66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 59

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : چگونه والدینمو بخاطر اشتباه خیلی بزرگی که مرتکب شدن ببخشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    با آرزوی سلامتی، در پناه خدا باشید
    در مورد دوستمون هم بگم که، ایشون عاشق کس دیگه‌ای نشدن! با اصرار و پافشاری که داشتن تونستن خانوادشون رو راضی کنن با عشقشون ازدواج کنن!

    منم چند وقت دیگه عروسیمه
    نه با کسی که عاشقش بودم
    با کسی که عاشقم شد و عاشقم کرد و تازه فهمیدم معنی عشق با اونچیزی که فکر میکردم چقدر متفاوته!

    متاسفانه پیه عشق به تن منم خورده

    اما زندگی جریان داره��


    سلام آبجی خودم
    خوبی . تو کی انشالاه عروس میشی پس
    من بهت یه قولی دادم و مرد و مردونه پاش وایسادم
    دوستان استارتر خودم بودم بودم و این هم برای اختتامیه این تاپیک اعلام میکنم و مطمعنم همگی متعجب خواهید شد و خیلی قضاوت همراهش هست که شاید هم از دیدگاه شما درست باشه اما دیدگاه من عاشق اینه که فقط و فقط عشقم کنارم باشه و باهم بگذرونیم تمام سسختیهای زندگیرو و در تمام خوشیهای زندگی باهم خوش باشیم و لذت ببریم
    قبل ازگفتن بازهم خواهش میکنم و تمنا میکنم که دیگه کسی نظر نده بعد از من و دوست دارم آخرین مطلب اختتامیش برای خودم باشه و یک درس عبرت برای همگان که دیگه اینکارو نکنن(منظورم کسایی بود که بین دو عاشق واقعی و عقلانی نه احساسی باشهجدایی میندازن)
    دوستان بنظرتون الان بزرگترها کار خوبی کردن مارو اینجوری از هم جدامون کردن
    ولی ما که از هم جدا نشدیم " 3روز پیش محدثه به مقصدکردستان از خونه خارج شد و ماشین شوهرشو توی اتوبان کرج داد به دوستم که صد درصد تا الان ماشین شوهرش تیکه تیکه شده و یک ماشین از دوستم گرفته که خودشو برسونه بوکان
    هماهنگ کرده بودیم از اونجا انتقالش بدن اربیل و از اونجا وارد کنن ترکیه و بره شهر بدروم خونه پسرخالم و منم زمانی خارج شده باشم که هیچ انگشت اتهامی به سمت ما نباشه
    بالاخره به هم رسیدیم و از ساعت 6صبح تا 8 یکسره همدیگرو بغل کردیم و کلی قربون هم رفتیم و شاکرش بودیم که که تا اینجا درست پیش رفته و به همه ثابت کردیم دوتا عاشقو نمیشه از هم جدا کرد
    حالا میخواد شرع بگه حرومه و گناهه من مبگم باشه فعل حال حاضرم این دنیام بهشت باشه و آخرتی که ندیدیم و همیشه اابهام بوده برامون جهنم باشه
    از نظر اخلاقی درست نیست " اگر اخلاق مهم بود یکبار از نظر اخلاقی به خواسته من تن میدادن و به نظر من اخلاق میگه دو نفر که دوستانه و عاشقانه 12 سال باهم بودن و عشق سالم بینشون حاکمه درست نیست به زور عقد خودت بکنی با اینکه هنوز هم میدونی عاشق طرف مقابله و به خواسته هاش تن میده در حد جون دادن
    در کل ما برای همیشه میریم و به هر شکلی شده باشه یکجای این دنیای خدا بدون هیچ دغده و حسرتی سعی میکنیم به رویاهامون خاتمه بدیم و به واقعیت تبدیل کنیمشون
    بفرما خواهرم اینم پایان یکی از ماجراهایی که تا به حال دیده بودی
    نتییجه میگیریم دوتا عاشق به هیچ عنوان از هم جدا نمشن و به هرشکل و هر صورت بهم میرسن اگر غیر از این بود بدونید یکی از طرفین یا عاشق نبوده یا شک داشته که واقعا عاشقه
    امیدوارم همه عاشقا بهم برسن و باهم یک زندگی عاشقانرو تجربه کنن
    دوستان دیگه برای همیشه میرم و برنمیگردم که شاهد قضاوتهای دیگران نباشم چرا فلان چرا گناه چرا خیانت " من دعا میکنم تمام این چرا گفتنها چراغی باشه برای دل سیاه خیلیا
    همتونو دوست دارم زیاد
    امیدوارم خوش و خرم توام با سلامتی فراوون سر راه تک تک دوستان اعضا میهمانان و خوانندگان این تاپیک باشه
    یاحق تا قیام قیامت
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

صفحه 2 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد